استـغــفا ر مـی کـنـم . . .

از آن دوستـت دارم هایـی که . . . حرامت شد . . .

آنــقــدر زیبـــا عاشق او شده ای

کـــه آدم لـــذت مــــی بــرد از ایـــن هـــمــه خــیـــانــت !

روزی هــم اینگــونــــه عـــاشـــق من بــودی . . .

یـــادت هــســت لــعــنــتــی ؟؟؟

انـقـضای خــاص بــودنـت بـه پـایـان رسـیـد...

دیـگـه بـه تــو فکـر نـمـیـکـنـم

گـنـاه اســت!!

چـشم داشتـن بـه مال غـریـبـه ها ...

چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار خیانتش

همه وجودت له شده ....

خدایا:
این دلتنگی ما راهیچ بارانی آرام نمیکند!
فکری بکن اشک ماطعنه میزدب باران رحمتت!!!…

فهم لعنتی…..!یکبار هم بفهم!! این اسمش قلب است….همان که در دستت بازیش میدهی!عروسکت را میگویم!!
اسمش قلب است…..می تپید قبل از تو! رنگ داشت!امید داشت…..!!! تو سردش کردی…سنگش کردی….تنگش
کردی….دیگر نفس ندارم!!! پس بده…..من قلبم را میخواهم…!

خدایا چیزی بهتر از بهشت داری؟
واسه مادرم میخوام مادرم

گاهى…
آنکس ک میخنددومیخنداند…
میخواهدحواست راازچشمان گریانش پرت کند…

 به خاطر من بخند حتی به دروغ !
 گاهی باید به کسی تنفس مصنوعی داد . . .

بعضی جمله ها هستن به مرور تبدیل به دروغ می‌ شن !
 مثله : « پنیر تازه رسید » رو شیشه‌ی بقالی !
 یا مثله « دوست دارم »

 رفتنت را خیالى نیست !
 فقط مانده ام جکونه در جشمانى به آن زلالى جا داده بودى آن همه دروغ را . . .

 نه
 تو دروغگو نیستی
 من حواسم پَرت بود . . .
 گفته بودی دوستم داری ” بی اندازه ”
 خوب که فکر میکنم تازه می فهمم که ” بی اندازه ” یعنی چی . . .

 خدایا بگذار گوش هایم سنگین بمانند ! سمعک را می خواهم چکار ؟
 وقتی شنیدنی های این دنیا یا دروغ اند یا گناه . . .

دلشکسته ام . . .
همچون مادرى که ، لباسهاى ورزشى بچه اش بوى سیگار میدهد . . .

دلم شکست !
عیبی ندارد شکستنی است دیگر ، می شکند !
اصلا فدای سرت ، قضا و بلا بود از سرت دور شد . . .
اشکم بی امان می ریزد !
مهم نیست !
آب روشنی است !
خانه ات تا ابد روشن عشق من . . .

امروز رگ احساسم را با " تیغ بی تفاوتی" زدم...!!!

قید احساسم را زده ام اما...

تو راحت باش...!

ببیـــــــن
من هم
مثل خــــــیلی از عاشـــــق ها
از تو یـــــادگاری دارم
ولــــی
یــــادگـــاری من
با بقیه فــــرق دارد
یــــــادگــــــاری مــــن
از تو
ســــینه ای پر از درد اســـــت ...

مرا تابزن!
به قرینه هم تا بزن!!
میخواهم تنها درگیر نیمه خودم باشم!!!.

دیگر نمی نویسمت …!
هرکس ..
به چشمــهایم نگاه کند !
تو را خواهد خواند…

کودکان اعتماد می کنند

زیرا هرگز شاهد خیانت نبوده اند .

معجزه آنگاه رخ می دهد که

این اعتماد را در نگاه پیری فرزانه ببینیم . . .

قرعه کشی تمام شد…
تو به اسم دیگری درآمدی…
تقدیر جای خود…
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی!

نگاه کن، می بینــی؟

این ویرانکـــده، آثار باستانی نیست؛

منــم…!!!

پرم از بغض!

بغض هایی که نمی شکنند…

بغض هایی که همانند جلادی گردنم را گرفته اند

و می خواهد مرا خفه کنند!

پرم از بغض هایی بی رحم…

خدا را چه دیدی ؟
یک روز بیشتر
ساعتی
لحظه ای
با من بمان
شاید خنده ای پشت لب هایت
قطره ای پشت پلک هایت جا مانده باشد …

مـــن برای تنهــــــــــــــــا نبـودن،

آدم های زیادی دور و برم دارم !

آن چیزی که ندارم کسی برای ” بـا هــــــــــــــــم بـودن ” است !