باران میبارید … از درزهای کفش کهنه کودکی سردی باران را … وقتی که از کنار نانوایی رد میشد … از نگاه ناتوان برای خرید نان داغ ، عشق را دیدم که در چشمانش به مروارید شبیه تر بود !!! خدایا به آسمانت چیزی بگو !
تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان sms
و آدرس
coloob00sms.LXB.ir لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.